قالب پرشین بلاگ


ترنّم نظر
فرهنگی،سیاسی،اجتماعی

 

بدهکار

 

گفت: حالا مذاکرات هسته‌ای برای چی به بن‌بست رسیده؟!

گفتم: آمریکایی‌ها تا حالا که امتیاز نقد می‌گرفتند، برای ادامه مذاکرات عجله داشتند ولی حالا که نوبت به عملی کردن «وعده‌های نسیه» رسیده است دبه درآورده‌اند!

 

گفت: ولی برخی از دولتمردان خودمان می‌گویند، قرار است تحریم‌ها برداشته شود!

گفتم: چه عرض کنم؟! یارو 20 میلیون به شخصی بدهکار بود و برای پرداخت آن، امروز و فردا می‌کرد. طلبکار در محله یارو سر و صدا راه انداخت و پول خود را مطالبه کرد. یارو از خانه بیرون آمد و گفت؛ 5 میلیون آن را ماه دیگر می‌دهم! 7میلیون را هم دو ماه دیگر! چقدر می‌ماند؟ طلبکار گفت؛ 8میلیون. یارو گفت؛ 7 میلیون و 999 هزار تومن آن را هم دو هفته دیگر می‌دهم، چقدر می‌ماند؟ طلبکار گفت؛ 1000 تومن و یارو صدایش را بلند کرد و به طوری که همسایه‌ها بشنوند گفت؛ مرد حسابی! خجالت نمی‌کشی برای هزار تا تک تومنی ناقابل اینهمه سرو‌صدا راه انداخته‌ای؟!

[ سه شنبه 27 آبان 1393برچسب:, ] [ 11:14 ] [ AdMiRaL ]


نابغه!



گفت: آقای علی خرم، مشاور وزیر خارجه کشورمان از برگزاری مراسم 13 آبان ابراز ناخشنودی کرده و گفته است؛ تسخیر سفارت آمریکا در ایران، غرور ملی مردم آمریکا را خدشه‌دار کرده و باعث بی‌اعتمادی به ایران شده است!
گفتم: یعنی از نظر ایشان، قتل عام مردم ایران در دوران انقلاب، غارت ثروت کشور در سال‌های قبل از انقلاب، برپایی جنگ تحمیلی و شهادت صدها هزار نفر از ایرانیان، حمله موشکی به هواپیمای مسافربری ایران و صدها جنایت وحشیانه دیگر آمریکا، غرور ملی مردم ایران را خدشه‌دار نکرده است؟!

گفت: معلوم نیست این مشاوران نابغه! برای چه در وزارت خارجه کشورمان به کار گرفته شده‌اند؟! این مشاوران که به جای دفاع از حقوق ملت ایران، برای منافع نامشروع آمریکا یقه چاک می‌کنند!
گفتم: چه عرض کنم؟! از یارو پرسیدند قبض آب و برق و تلفن و گاز خانه‌ات را چطوری پرداخت می‌کنی؟ گفت؛ یک همسایه حواس پرت داریم، قبض‌ها را می‌گذارم زیر برف‌پاک‌کن ماشینش و او به هوای قبض جریمه همه را پرداخت می‌کند!

 

[ شنبه 17 آبان 1393برچسب:, ] [ 11:31 ] [ AdMiRaL ]


آقای روحانی از شما بعید بود!



 آقای دکتر روحانی در اجتماع مردم زنجان به تشریح نظرات خویش درباره فریضه امر به معروف و نهی از منکر پرداخت که باعرض پوزش باید گفت؛ اظهارات ایشان اولا؛ در بیان موضوع «دو پهلو»!، ثانیا؛ با توجه به مختصات زمانی- یعنی ماجرای اسیدپاشی ضدانقلاب داخلی و توهم‌پراکنی دشمنان بیرونی درباره آن- «حساب‌نشده»! و ثالثا؛ در برخی از موارد با واقعیات جاری انطباق نداشت! که پرداختن به آن، اگرچه ضروری است ولی فرصت دیگری می‌طلبد.


اما، رئیس‌جمهور محترم کشورمان در همین اجتماع به یکی از «درس»ها و «عبرت‌»های عاشورا نیز اشاره کرده و گفت: «یک درس کربلا هم درس تعامل سازنده و مذاکره در چارچوب منطق و موازین می‌باشد.»


آقای دکتر روحانی یک عالم دینی، حقوقدان و اهل سیاست هستند بنابراین به خوبی می‌دانند که همیشه «اشتراک لفظی» به معنای «اشتراک‌در مفهوم» نیست و برخی از کلمات در بستر حقوقی، سیاسی و یا فنی و... به واژه‌ای تبدیل شده‌اند که با معنای لغوی آنها فاصله دارد و «مذاکره» یکی از همین نمونه‌هاست. مذاکره اگرچه به معنای گفت‌وگو و سخن گفتن با یکدیگر است ولی امروزه «مذاکره» در فرهنگ سیاسی مفهوم و معنای ویژه‌ای دارد که با معنای لغوی آن متفاوت است و به نشست طرفین دعوا برای حل اختلافات فیمابین گفته می‌شود و ماهیت آن «دادن‌و ستاندن» است. با این توضیح که دو طرف برای حل اختلافات فیمابین با یکدیگر به مذاکره می‌نشینند و امتیاز یا امتیازاتی می‌دهند تا در مقابل آن امتیاز یا امتیازاتی بگیرند. مانند مذاکرات هسته‌ای که جناب روحانی از آن با عنوان «برد-برد» یاد می‌کنند و در توضیح آن می‌گویند « مذاکرات باید هم به نفع ما باشد  و هم به نفع طرف مقابل» و تاکید می‌فرمایند که «امتیازی می‌دهیم و امتیازی می‌گیریم».


خب! با این حساب باید از جناب آقای روحانی پرسید که  آیا گفت‌وگوی حضرت امام حسین علیه‌السلام با دشمن از این نوع بود؟ و حضرت می‌خواستند امتیازی به عمرسعد بدهند! و در مقابل از او امتیازی بگیرند؟! چه کسی می‌تواند انکار کند که گفت‌وگوی سیدالشهداء علیه‌السلام با سران شرک و نفاق از نوع نصیحت و دعوت آنان به صراط‌مستقیم الهی و دست کشیدن از کفر و پلیدی بود، نه آن که حضرت با اهدای امتیاز به آنان در پی کسب امتیاز از آنها باشد، یعنی آنچه در تعریف سیاسی واژه «مذاکره» به مفهوم رایج امروزی آن آمده است!


ممکن است جناب روحانی بفرمایند که منظور ایشان نیز مفهوم مذاکره به معنای لغوی آن- یعنی گفت‌وگو با دشمن برای نصیحت آنها و نه امتیاز دادن به آنان- بوده است. که متأسفانه این عذر نمی‌تواند پذیرفتنی باشد، چرا که ایشان می‌فرمایند؛ یکی از درس‌های کربلا هم درس «تعامل سازنده»! و «مذاکره»! است  و «تعامل» چه در فرهنگ سیاسی و چه در فرهنگ لغت به مفهوم معامله کردن است یعنی «بده‌وبستان» و در فرهنگ سیاسی ترجمان دیگری از همان «مذاکره» است! و باید پرسید؛ آیا امام‌حسین علیه‌السلام در پی معامله با عمرسعد  و ابن‌زیاد  و یزید بود؟!


رئیس‌جمهور محترم بلافاصله بعد از بیان فوق به مذاکرات هسته‌ای جاری میان ایران و 5+1 می‌پردازند و از آنچه  به امام حسین(ع) تحت‌عنوان «مذاکره و تعامل سازنده» با دشمن نسبت داده‌اند، برای توجیه بینش و منش دولت محترم در مذاکرات - بینش و منش دولت در مذاکره و نه اصل مذاکرات- استفاده می‌کنند! و این نیز نشانه دیگری است از آن که منظور آقای روحانی از «مذاکره و تعامل سازنده»! در کربلا همان مفهوم سیاسی رایج آن، یعنی «بده و بستان» می‌باشد که نه فقط به شهادت تمامی اسناد تاریخی، بلکه به گواهی آنچه حضرت اباعبدالله‌الحسین(ع) درباره قیام خویش فرموده‌اند، این بده و بستان! از ساحت مقدس کربلا و عاشورا به دور است و تعجب‌آور است که رئیس‌جمهور حقوقدان که یک روحانی و سیاستمدار نیز هستند، به این نکته بسیار بدیهی توجه نکرده‌اند!
انتظار آن بود- و هنوز هم هست- که رئیس‌جمهور محترم بر این واقعیت تأکید ورزند که بزرگترین و با اهمیت‌ترین درس عاشورا، ایستادگی و مقاومت در برابر دشمنان قدار و ستمکار است، حتی اگر بهای آن ایثار جان در راه خدا باشد.


مگر این کلام از سید‌الشهداء علیه‌السلام نیست که «انّی لا اری‌الموت الّا سعاده و الحیاهًْ مع‌الظالمین الّا برما- من مرگ (در راه خدا) را جز سعادت نمی‌بینم و زندگی با ستمگران (سازش با آنها) را جز خواری نمی‌دانم».


آقای رئیس‌جمهور در بخش دیگری از سخنان خود درباره درس‌های کربلا  و عاشورا به «قبول توبه» اشاره کرده و می‌فرمایند؛ «ما تابع همان حسینی(ع) هستیم که توبه حر را هم قبول کرد... من در جامعه کسی را نمی‌شناسم که گناهی بالاتر از گناه حر مرتکب شده باشد و (هیچ) عظیم‌الشأنی را در تاریخ بعد از پیامبر(ص) و امام علی(ع) جز اباعبدالله‌الحسین(ع) نمی‌شناسم که در برابر سری که حر برایش خم کرد، گذشت کرده و او را در آغوش کشیده باشد».
این بخش از اظهارات آقای روحانی «سخن حق» و صدالبته قابل قبولی است اما، اگر خدای نخواسته منظور آقای رئیس‌جمهور از اشاره به این فراز از تاریخ کربلا، مقایسه آن با سران فتنه آمریکایی اسرائیلی 88 باشد که متأسفانه شواهدی از این فرض حکایت دارد، باید گفت نظر یاد شده از نوع «قیاس مع‌الفارق» است و نه فقط کمترین مشابهتی میان جناب «حر» با سران فتنه وجود ندارد، بلکه این دو ماجرا با یکدیگر تفاوتی در حد تضاد و فاصله‌ای به اندازه زمین و آسمان دارند.


اول آن که، جناب حر، کمترین اهانتی به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله الحسین(ع) روا نداشت بلکه در مقابل اعتراض حضرت خطاب به وی که مادرت به عزایت بنشیند- ثکلتک امک- در کمال ادب و خضوع عرض کرد؛ هیچکس در میان عرب چنین سخنی به من نمی‌گوید مگر آن که پاسخ می‌شنود اما، چه کنم که مادر شما، حضرت فاطمه زهرا‌سلام‌الله‌علیها است و من خود را خاکسار حضرتش می‌دانم.
دوم آن که تنها جرم جناب حر، بستن راه بر کاروان حسینی(ع) بود، که این گناه خود را روز عاشورا با توبه و ایثار جان خویش جبران کرد.


اکنون باید از آقای روحانی پرسید؛ کدامیک از عوامل و سران فتنه آمریکایی اسرائیلی 88 کمترین شباهتی با جناب حر دارند که این «پاکدامنی و ایثار» حر را با «فساد و تباهی» سران فتنه مقایسه فرموده‌اید؟! و چنانچه منظورتان از پیش کشیدن ماجرای توبه حر و پذیرش آن از سوی امام حسین علیه‌السلام، اشاره و کنایه به سران فتنه نبوده است، این بخش از اظهارات حضرتعالی در جغرافیای سخنان شما در زنجان چه جایگاهی داشته است؟! و با چه مقصود و منظوری مطرح شده است؟! شواهد فراوانی که برخی از اظهارات و مواضع اخیر نزدیکان جنابعالی از جمله آنهاست، نشان می‌دهد منظور شما از پیش کشیدن ماجرای حر، ارتباط دادن آن با ماجرای خیانت سران فتنه بوده است که نه فقط قیاس مع‌الفارق است بلکه می‌تواند برای جنابعالی یک درس بوده و «توبه» شما را از آنچه گفته‌اید در پی داشته باشد.


و اما، جناب حر همانگونه که آقای رئیس‌جمهور اشاره کرده‌اند، از اقدام خود که با وطن‌فروشی و جنایت سران فتنه قابل قیاس نیست، توبه کرد و به مصداق آیه شریفه‌ای که «توبه‌» را با اصلاح عمل انجام شده و بیان آنچه انکار کرده‌اند- الّاالذین تابوا و اصلحوا و بینوا (160 بقره)- صداقت خود را در توبه با ایثار جان خویش امضاء کرد.


حالا باید از رئیس‌جمهور محترم پرسید؛ آیا سران فتنه از جنایت و خیانتی که مرتکب شده بودند، توبه کرده‌اند؟ که سخن از بخشش و پذیرش توبه آنها در میان باشد؟! اگرچه در هیچیک از سیستم‌های حقوقی‌ دنیا، توبه جنایتکاران مانع مجازات آنان نمی‌شود و در نظام حقوقی اسلام نیز چنین است. از این روی اظهارات جناب رئیس‌جمهور که یک عالم دینی و حقوقدان هستند، تعجب‌آور است و انتظار آن است که به صراحت اعلام کنند منظورشان سران فتنه و گذشت از جنایات آنان- آنهم بی‌آن که توبه کرده باشند- نبوده است.
و اما، درباره سخنان دیروز رئیس‌جمهور محترم گفتنی‌های دیگری نیز هست که به بعد موکول می‌کنیم و تنها خطاب به ایشان می‌گوییم «آقای روحانی از شما بعید بود»!

[ یک شنبه 4 آبان 1393برچسب:, ] [ 9:39 ] [ AdMiRaL ]


طفره



گفت: بالاخره ماجرای بورسیه‌ها به کجا کشید؟ سرپرست وزارت علوم که اعلام کرده بود آنچه تاکنون بررسی کرده‌اند قانونی بوده و تعداد محدودی باقی مانده که نیاز به بررسی دارد.
گفتم: ظاهراً بعضی‌ها اصرار دارند که از این ماجرا یک حاشیه جدید بسازند و دیروز وزارت علوم گزارش دیگری از پرونده بورسیه‌ها منتشر کرده است!


گفت: حتماً در این گزارش، ماجرای هزاران بورسیه دولت اصلاحات را هم بررسی و اعلام کرده‌اند؟
گفتم: ای عوام! اگر بورسیه‌های دولت اصلاحات را اعلام کنند که دیگر نمی‌توانند به حاشیه‌سازی ادامه بدهند!


گفت: گزارش اخیر را هم خیلی پیچیده و نامفهوم نوشته‌اند. به‌طوری که بالاخره مشخص نمی‌شود ماجرا چه بوده است؟!
گفتم: چه عرض کنم؟! دانش‌آموزی جواب سؤال امتحانی را خیلی پرپیچ و خم و نامفهوم نوشته بود. استادش پرسید؛ چرا به جای پاسخ به سؤال، اینهمه طفره رفته‌ای؟ و دانش‌آموز گفت؛ آقا اجازه؟ نمی‌خواستم علم دست نااهلش بیفتد!

[ یک شنبه 4 آبان 1393برچسب:, ] [ 9:33 ] [ AdMiRaL ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.